تركه سوار تاكسي بوده ... بعد از مدتي يكي پياده ميشه و درو محكم ميبنده ...راننده ميگه : الاغ بي شعور ... يه كمي جلوتر يه نفر ديگه پياده ميشه و باز در و محكمميبنده و بازم راننده ميگه : الاغ بي شعور ... خلاصه نوبت به تركه ميرسه و تركه همبا دقت در و آهسته ميبنده ميبينه راننده داره نگاش ميكنه به راننده ميگه :چيه ... الاغ باشعور نديدي
Tuesday, May 22, 2007
دسته بیل
یارو آخر عمری بچه هاش رو جمع میکنه به هر کدوم یه تیکه چوب میده میگه بشکونین. می شکونن به هرکی 5 تا دسته بیل میده میگه بشکونین. می شکونن. به هر کی 10 تا دسته بیل میده میگه بشکونین میشکونن. به هر کی یه بسته دسته بیل میده میگه بشکونین می شکونن. میگه حیف که خرین؛ وگرنه نصیحتتون میکردم
كميته تركه رو مست
كميته تركه رو مست و پاتيل تو خيابون مي‌گيره بهش ميگه مرتيكه گمشو برو تو ماشين، باباتو ميسوزونيم! همين جور كه داشتن مي‌چپوندنش تو ماشين، تركه هي داد و بيداد ميكرده كه چيكارم دارين؟ آخه منو واسه چي گرفتين؟ سربازه بهش ميگه واسه عرق خوري. تركه ميگه دِ، بابا اينكه دعوا نداره، خوب بيارين بخوريم!
ترکه نوشابه گازدار
ترکه میگه میخواستم لیسانس بگیرم نگذاشت...میخواستم دیپلم بگیرم نگذاشت..میخواستم پزشکی بخونم..نگذاشت......میپرسن کی؟...ترکه میگه کونه گشادم!!
بسيجيه ميره داروخونه ميگه آقا شربت شهادت دارين؟ يارو ميگه نه اين چيزا قديمي شده ولي شفيه ولايت داريم!
يه ترکه نوشابه گازدار مي‌خوره گازشو مي‌گيره ميره شمال!
تركه
تركه ميره پابوسه امام رضا، ميگه غربونت برم كمكم كن بنز الگانس بانك تجارت رو برنده بشم تا سال ديگه با خانواده بيام پابوست. ميگذره و برنده نميشه. ساله ديگه با خانوادش ميره پابوسه امام رضا ميگه يا امام رضا كمك كن من بنز الگانس بانك تجارت رو برنده بشم تا سال ديگه با كل ايلو تبارم بيام پابوست. بازم برنده نميشه. سال بعد با تمام ايلو تبارش ميره پابوس امام رضا ميگه كمك كن بنز الگانس بانك تجارت رو برنده بشم تا سال ديگه با كل همشهريام بيام پابوست! شب امام رضا به خواب زن تركه ميره و بهش ميگه: برو به اون شوهر شاسكولت بگو اول بره يه حساب تو بانك تجارت باز كنه بعد بياد پابوس!!!
www.kossherabad.com
تركه ميره دكتر، ميگه: آقاي دكتر اين بواسير من خيلي اذيت ميكنه. دكتره ميگه: لباساتو دربيار، برو دمر بخواب رو اون تخت، ببينيم مشكلت چيه. خلاصه يارو تركه كون‌لخت دمر ميخوابه، دكتره هم يك دستكش اساسي دستش ميكنه، نوك انگشتش رو ميكنه به ماتحت تركه، ميپرسه: اينجا درد ميكنه؟ تركه ميگه: نه آقاي دكتر، يكم جلوتر. دكتره دستشو تا مچ ميكنه تو، ميپرسه: اينجا؟ تركه عرق ريزان ميگه: آااي.. نه آقاي دكتر، يكم جلوتره. دكتره دستشو تا آرنج فرو ميكنه تو، ميپرسه: اينجا؟ تركه اشك ريزان ميگه: آاااي.. نه آقاي دكتر.. اوووخ.. جلو تره.. دكتره شاكي ميشه، دستشو تا كتف فرو ميكنه تو، ميپرسه: اينجاست؟! تركه نعره زنان ميگه: آاااي .. آره... آآ.. همينجاست! دكتره اخم ميكنه، دستشو ميكشه بيرون، ميره جلو دستشويي صابونو بر ميداره، ميگه: عزيزجان، شما لوزه‌ت چرك كرده
تركه تلويزيونشون روشن نميشده،
تركه تلويزيونشون روشن نميشده، ميزنه كانال دو، هُل ميده!
تركه رو ميكنن رئيس صدا و سيما، بعد از دو روز بر كنارش ميكنن. رفيقاش ازش مي‌پرسند: چي شد؟ ميگه: هيچي فقط وسط اذون آگهي پخش كرديم
تركه نشسته بوده تو تاكسي كه يك زنه خيلي چاق سوار ميشه. تركه برمي‌گرده به زنه ميگه: مي‌بخشيد خانم، اسم شما چيه؟ زنه با عشوه ميگه: غنچه! تركه ميگه: واي تو باز بشي چي ميشي؟! تركه زنش حامله بوده، نگاه ميكنه به شكم زنش، ميگه: خانم جان اين چيه؟ ميگه: بچه ست. ميگه: دوستش داري؟ ميگه: آره خوب، معلومه. ميگه: پس چرا قورتش دادي؟!
به تركه ميگن جسم شفاف چه جسميه؟ ميگه جسمي كه از اين طرفش بشه اون طرفش رو ببيني. ميگن يه مثال بزن. ميگه نردبون!
به يك تركه گفتن :تو كه اين همه كارت ارمغان بهزيستي ميخري اگه زد و توي صد سالگي‌ات صد ميليون تومن بردي، با اون پول چيكار مي كني؟ گفت: ميدم صد هزارتا توالت باهاش بسازن. گفتن: اين همه توالت براي چي؟ گفت: براي اينكه همه بيان و بشاشن تو شانس من كه تو صد سالگي برنده شدم.
تركه رو ميكنن رئيس صدا و سيما، بعد از دو روز بر كنارش ميكنن. رفيقاش ازش مي‌پرسند: چي شد؟ ميگه: هيچي فقط وسط اذون آگهي پخش كرديم
تركه نشسته بوده تو تاكسي كه يك زنه خيلي چاق سوار ميشه. تركه برمي‌گرده به زنه ميگه: مي‌بخشيد خانم، اسم شما چيه؟ زنه با عشوه ميگه: غنچه! تركه ميگه: واي تو باز بشي چي ميشي؟! تركه زنش حامله بوده، نگاه ميكنه به شكم زنش، ميگه: خانم جان اين چيه؟ ميگه: بچه ست. ميگه: دوستش داري؟ ميگه: آره خوب، معلومه. ميگه: پس چرا قورتش دادي؟!
به تركه ميگن جسم شفاف چه جسميه؟ ميگه جسمي كه از اين طرفش بشه اون طرفش رو ببيني. ميگن يه مثال بزن. ميگه نردبون!
به يك تركه گفتن :تو كه اين همه كارت ارمغان بهزيستي ميخري اگه زد و توي صد سالگي‌ات صد ميليون تومن بردي، با اون پول چيكار مي كني؟ گفت: ميدم صد هزارتا توالت باهاش بسازن. گفتن: اين همه توالت براي چي؟ گفت: براي اينكه همه بيان و بشاشن تو شانس من كه تو صد سالگي برنده شدم.
Subscribe to:
Posts (Atom)